loading...
فانوسی در دل ♀ تاريکي شب
fAnOos-ShAb بازدید : 10 سه شنبه 1395/06/23 نظرات (3)

اگه یه وقتایی هنوزم اینجا میاین بدونین که در مورد نویسندگیم وسعت پیدا کرد  و ترانه هم میگم... خلاصه که شاید متنام روزانه به چشمتون بخوره... 

نمیخوام چیز زیادی بنویسم فقط بدونین یه وقتایی تو ذهنم میاین ...

دلم براتون تنگ میشه گاهی... 

fAnOos-ShAb بازدید : 11 دوشنبه 1395/06/08 نظرات (4)

کاش دور نشود انسانیت از مفهوم انسانیت ... یا اگر هم تا به ناکجا آباد دور شد خاطراتی پاک باشند که بمانند...

 

دلم برایت تنگ میشود گاهی!

fAnOos-ShAb بازدید : 19 شنبه 1394/11/03 نظرات (4)

   

 

   از تو گذشتن سخته با تو نبودن درده
واسه من
زنده بودنم مرگه بدون تو و عشقت
واسه من
وجود من مال تو
قلب تو برای من عزیزم
رفتن تو مرگ منه
دستای تو تو دستمه
نگو كه باید جدا شیم
نبود تو نبودمه
بدون تو كم میارم
تا پای جون دوست دارم
اگه تو از من جدا شی
امید موندن ندارم
واسه با تو بودن زندگیمو باختم
یك كلبه ای از عشق واسه ی تو ساختم من
عاشق تو بدوم عاشق تو هستم
درای دلم را روی همه بستم من

زندگیم تا الان همش بوده عذاب و بس
یاد گرفتم كه برم جلو عصا به دست
حس می كردم كه به انتها رسیده طاقت
خودم رها كردم و زدم به سیم آخر
فكر می كردم تموم شده دیگه دوره ی پاكی
وقتی دیدمت فهمیدم تو این كره ی خاكی
میشه هنوزم دوست داشت و عشق نمرده
فهمیدم اینو كه زندگیم چشم نخورده
من عشق را با تو می خوام چون كه تو دلت بقیه مرد
این دل سادم شكست و بخیه خورد
باید كه نور این دلم حالا بتابه رو تو
عوض نمی كنم با غریبه یك تار موت
ادما دلم شكستند و اینو یادم دادند
كه دیگه خودمو قایم بكنم از عالم ادم
می خوام بیا كه پناه دل خستم باشی پس
بی تو می دونم زندگیم از هم پاشیدست

رفتن تو مرگ منه
دستای تو تو دستمه
نگو كه باید جدا شیم
نبود تو نبودمه
بدون تو كم میارم
تا پای جون دوست دارم
اگه تو از من جدا شی
امید موندن ندارم

من و تو با همه فرق داریم اینو خودتم میدونی
اگه تو بری می میرم تو بگو كه با من می مونی
دارم از چشمات می خونم كه حالا منتظر یه مرده
مردی كه همه احساساتش منحصر به فرده
همه دردای من توی بغض صدام اره
داستان زندگی همچنان ادامه داره
ولی بحث تك و تنهایی ادامه دادم
می خوام منم بگم تو اسمون یه ستاره دارم
غرور را می ذارم كنار پس بذار تو بگی
كه مثل تو پیدا میشه از هزارتا یكی
دل من بدجوری بی تابه به خاطر با تو بودن
تو رو می خوام با تمام وجود تار و پودم
می دونی كلی منتظر موندم تا شبی كه بهم بگی
از اینجا به بعد توئی واسم شریك زندگی
پس حالا میاد روی زمین قلم یاس
بی تو دیگه واسه من پایان كلمه هاست
 
واسه با تو بودن زندگیمو باختم
یك كلبه ای از عشق واسه ی تو ساختم من
عاشق تو بودم عاشق تو هستم
درای دلم را روی همه بستم من

 

 

 

پ. ن : باور کن نبود تو نبودمه... 

fAnOos-ShAb بازدید : 17 چهارشنبه 1394/09/18 نظرات (1)

تو بايد باشي.. بودن تو اوج ماندن است... بمان تا تمام رفتن هاي دنيا آب شوند در ساحل چشمانت...

توکه باشي پاييز با تمام رنگش ميماند تا ثابت کند تمام دلتنگي هاي دنيا با بودن تو چال ميشوند..

. بودن تو خود آرامش است...

fAnOos-ShAb بازدید : 13 یکشنبه 1394/09/15 نظرات (2)

تو هر شهر دنیا که بارون بیاد

خیابونی گم میشه تو بغض و درد

تو بارون مگه میشه عاشق نشد

تو بارون مگه میشه گریه نکرد

مگه میشه بارون بباره ولی

دل هیچکی واسه کسی تنگ نشه

چه زخمه عمیقی توی کوچه هاس

که بارون ی شهرو به خون میکشه

تو هر جای دنیا ی عاشق داره

باگریه تو بارون قدم میزنه

خیابونا این قصه رو میدون

رسیدن سر آغاز دلکنده

هنوز تنهایی سهم هر عاشقه

چه قانون تلخی داره زندگی

با ی باغ که عاشق غنچه هاس

چجوری میخای از زمستون بگی؟

♫♫♫

ی وقتا ی دردا تو دنیا هست

که ادم رو از ریشه میسوزونه

هر عشقی تموم میشه و میگذره

ولی خاطرش تا ابد میمونه

گاهی وقتا ی جوری بارون میاد

که روح از تن دنیا بیرون میره

یکی چتر شادیش رو وا میکنه

یکی پشت ی پنجره میمیره

تو هر جای دنیا ی عاشق داره

با گریه تو بارون قدم میزنه

خیابونا این قصه رو میدونن

رسیدن سر آغاز دل کندنه

هنوز تنهایی سهم هر عاشق

چه قانون تلخی داره زندگی

با ی باغی که عاشق غنچه هاس

چجوری میخای از زمسون بگی؟

♫♫♫

fAnOos-ShAb بازدید : 16 پنجشنبه 1394/08/21 نظرات (1)

وقتی دلت گرفته باشد تمام ابرهای دنیاهم که ببارند عمق حفره دلت را نمیگیرند...

وقتی دلت گرفته باشد مفهومی ندارد کجا و در کدام آبادی به سر میبری... دلت را میفشرد بهم...

اینجاست که دلت میخواهد زمان متوقف شود... 

درک آدمها اضاف بیاید تا جایی فراتر از انتظار برای چاله ای در دلت باشد...

وقتی دلت گرفته است فرار میکنی از تمام همهمه ها .. دغدغه ها... 

گوشه ای درکنار دیوار دلت جا خوش میکنی .. اصلا مهم نیست در بیرون این دل چه ها میگذرد... 

این دل فقط میخواهد جاده ای بی انتهارا ... جاده ای که خودت باشی و خودت...

وقتی دلت گرفته باشد...

 

 

fAnOos-ShAb بازدید : 12 دوشنبه 1394/08/18 نظرات (1)

به جایی رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم...

موج ها رسیدند به ساحل تو هنوز هم دل نگرانی ؟ 

دل نگرانی که نکند تورا هم با خود ببرد که نکند نیاورده باشد خبر انتظارت را؟ 

موجی که به ساحل رسید دیگر تمام است ... شسته است تمام همهمه ی وجودت را...

دل را بسپار بسار به دریاهای بادا باد...

بگذار بگذر این سیاهی مبهم نگاهت ...

این بغض باید بشکند .. باید اشک چشمانت ببارد .. ببارد تا ببرد تمام این خفگی ها را...

موج دلم بی قراری میکند... پیدا نمیکند ساحلش را.. مدام میکوبد خود را به دیوار دلم... 

تاری بسته است پشت رگه های گلویم... 

میشود آزاد شود؟ میشود آنجا جا خوش نکند؟ 

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 270
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 8,131
  • کدهای اختصاصی

    دانلود آهنگ جديد